Quantcast
Channel: اسکیس
Viewing all articles
Browse latest Browse all 156

(بدون عنوان)

$
0
0

تووی کتاب ژرمینال ادمایی که تو معدن کار میکردن خیلی بد بخت بودن...بعد تنها تفریحشون سکس بود...همه ش سکس میکردن بعد بچه دار میشدن.بعد پولدار که نمیشدن...فقط بچه دار میشدن و خلاصه یه وضی...

از بد بختی تفریحشون _ تنها تفریحشون _ سکس بود...

.

.

.

رئیس یا مدیر یا هر چیه معدن یه زن خیلی زیبا داشت که دوسش نداشت مرده رو.بعد با همه میخوابید الا این...بعد مرده حتی دیگه این اخریا متوجه میشه که با پسر برادرشم بوده حتی .نویسنده (امیل زولا ) اینجاهارو خیلی خوب تصویر کرده.همین جاهایی  که مکرده چه حالی میشه وقتی دیگه یه جور صد در صدی میفهمه  که همه ی حرفای پشت زنش درست بوده و اینا...بعد مرده هم اصلا با کسی نبوده و فقط ارزو داشته با زن زیبای خودش یه بار میون این علفزار های بلند بخوابه...درست مثل این کارگرای معدن...

.

.

.

کارگرای معدن بابت پول کم و گشنگی و بیخونگی و بد بختی اعتراض میکنن.شهر و شلوغ میکنن و همه شون با خشم فریاد میزدن.

مدیر معدن پشت پنجره ایستاده به انبوه کارگرا نگاه میکنه و میگه  اونا نمیفهمن که بزرگ ترین ثروت دنیا رو دارن.حاضر بودم کارگر معدن بودم اما میتونستم بارها و بارها و میون علفزار های بلند با یه دختر از قماش خودم عشق بازی کنم...

 

بعد از تحریر:من عین جمله های کتاب رو ننوشتم...چیزایی که یادمه رو گفتم.کتابه رو خیلی وقت پیشا خوندم.

بعد از تحریر 2:ژرمینال - امیل زولا - یه کتاب خیلی خیلی خیلی خیلی محشر.

تاثیر عجیبی روم گذاشت این کتاب.


Viewing all articles
Browse latest Browse all 156

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>